بنیاد نیکوکاری دست های مهربان



کودکان روستای نصیرآباد از توابع اسلام‌شهر با حمایت بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان و حامیان نیک‌اندیش این بنیاد صاحب مدرسه شدند.
به گزارش روابط عمومی دست‌های مهربان، در این منطقه حدود ۳۰ کودک ۷ سال به بالا زندگی می‌کنند که به علت مسافت طولانی با اولین مدرسه، هیچکدام از این کودکان به مدرسه نرفته‌اند.
بنیاد دست‌های مهربان در راستای ت‌های حمایتی خود، از دو سال پیش کمک‌رسانی به خانوارهای این منطقه را آغاز کرد که حاصل آن تاکنون اجرای سه کمپین کمک‌رسانی و برپایی یک کانکس تحصیلی بوده است.
این کانکس تحصیلی که توسط دست‌های مهربان تجهیز شده و تمام امکانات لازم را برای یک تحصیل استاندارد دارد روز اول مهر ۱۳۹۸ در جمع پرشور مردم و کودکان منطقه توسط دکتر زهرا یوسفی مدیرعامل بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان افتتاح شد.
دکتر زهرا یوسفی در این مراسم ضمن تبریک به دانش‌آموزان نصیرآباد و تشکر از حامیان بنیاد گفت: بسیار خوشحالیم که با برپایی این کانکس تحصیلی برای دانش‌آموزان منطقه، توانستیم مسیر رشد و آموزش را برای این کودکان عزیز فراهم کنیم و امیدواریم آینده‌ی تک تک این بچه‌ها سرشار از نبوغ و دانش و هنر باشد.
وی با اشاره به ادامه‌ی روند حمایت‌های بنیاد از کودکان نصیرآباد اذعان داشت: افتتاح این مدرسه پایان کار ما نیست. ما کماکان با این عزیزان همراه هستیم و به کمک‌های خود ادامه خواهیم داد که مهم‌ترین آنها، استخدام معلم برای مدرسه نصیرآباد است.
یوسفی ادامه داد: بنیاد دست‌های مهربان برای ادامه حمایت خود از کودکان نصیرآباد در نظر دارد تغذیه‌ی دانش‌آموزان این مدرسه را به صورت هفتگی تأمین کند. ضمن آنکه با سرد شدن هوا، سیستم گرمایشی مورد نیاز برای این مدرسه خریداری و نصب خواهد شد.
یادآور می شود بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان علاوه بر برپایی این مدرسه، به هر کدام از دانش‌آموزان نصیرآباد یک پک کامل تحصیلی شامل کتاب درسی، لوازم‌التحریر، کیف، کوله و لباس مدرسه اهدا کرد.
نصیرآباد، روستایی از توابع بخش چهاردانگه در شهرستان اسلام‌شهر است که در دهستان فیروزبهرام قرار دارد.

منبع خبر:https://dmngo.ir/


بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

افتخاری دیگر برای بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان این‌ بار در شیراز مدرسه هوشمند دست‌های مهربان در محمودآباد شیراز توسط دکتر شهرام فرجی بنیانگذار بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان و با حضور مدیرعامل این بنیاد خانم دکتر زهرا یوسفی و مسؤلان و مدیران شهری و استانی در تاریخ ۱۴ آبان ۹۸ افتتاح شد.
دکتر شهرام فرجی در مراسم افتتاح این مدرسه هوشمند ضمن تشکر و قدردانی از تمام کسانی که در ساخت و راه‌اندازی این مدرسه زحمت کشیده‌اند به‌ویژه حامیان نیک‌اندیش بنیاد اظهار امیدواری کرد که این مدرسه محل پرورش نوابغی باشد که در توسعه آینده ایران نقش‌های اساسی ایفا کنند.
مدرسه هوشمند دست‌های مهربان در محمودآباد شیراز در تاریخ ۲۱ مرداد ۹۶ کلنگ‌ زنی شد و پس از دو سال و سه ماه با هزینه‌ای بالغ بر یک میلیارد و ششصد و پنجاه میلیون تومان به بهره‌برداری رسید.

**لینک حمایت از ساخت مدرسه در مناطق محروم و روستایی**

منبع خبر:https://dmngo.ir/


بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

 چتر مهربانی برای کمک بهکودکان بی سرپرست کرمانشاه 

صبح روز چهارشنبه ششم آذر ۹۸ به غرب کشور رسیدیم تا برای کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه اقدام کنیم؛ برای اجرای مراسم کلنگ‌زنیِ مدرسه‌ی روستای وینه‌بهاران.

پس از بازدید از دفتر شعبه کرمانشاه، به سمت وینه‌بهاران حرکت می‌کنیم. جایی که کودکان بی‌سرپرست و دیگران کودکان وینه‌بهاران چشم انتظار ساخته شدن مدرسه ای برای ادامه تحصیل هستند.

دقایقی بعد، از کرمانشاه خارج می‌شویم و به سمت جنوب این استان به راه می‌افتیم. هوای دشت جنوبی کرمانشاه به‌قدری پاک و شفاف است که ریه‌های دودگرفته‌ی ما به خس‌خس می‌افتد و چند دقیقه‌ای طول می‌کشد تا به این هوای تمیز و خنکِ پاییزی عادت کنیم.

پس از گذشتن از چند روستای کوچک و بزرگ، کم‌کم به دامنه‌های کوه «زردلان» می‌رسیم و به محلی نزدیک می‌شویم تا برنامه‌ی کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه و دانش‌آموزان وینه‌بهاران را پیاده کنیم. هر چقدر که پیش می‌رویم آدم احساس می‌کند در حال بازگشت به گذشته است.

انگار وارد تونل زمان می‌شویم و به اعماق تاریخ پا می‌گذاریم. همه چیز اینجا باستانی و بکر است. از کوه‌ها و دره‌ها گرفته تا درختان قدیمی و مراتع بکر.

برای لحظاتی چشم می‌بندم و خود را در هزاران سال پیش تصور می‌کنم تا ببینم نیاکان این سرزمین در آن دوران چگونه زیسته‌اند؟ چگونه سخن گفته‌اند و آداب و فرهنگشان چگونه بوده است؟ تجربه‌ای زیبا و بی‌نظیر که هیچ‌گاه نداشته‌ام.

مسیر مارپیچِ جاده را از میان جنگل‌های بلوط طی می‌کنیم تا به روستایی در دامنه‌های زردلان می‌رسیم؛ یعنی وینه‌بهاران. روستایی که آن را با سه ویژگی می‌شناسند؛ زیبایی، مهمان‌نوازی، محرومیت. روستایی که مردمش پر از لبخند و رنج و کلمه‌اند.

روستایی که در خاک حاصلخیزش هر چیزی که بکارید ثمر می‌دهد اما دستِ سیاهِ محرومیت و بی‌توجهی، این گستره‌ی پر از نعمت را در حصاری از بی‌حاصلی اسیر کرده است.

حصاری که مردمانش را بدون آبِ شرب، جوانانش را بدون شغل، نش را بدون آسایش، کودکان بی‌سرپرست و دانش‌آموزانش را بدون مدرسه و درختانش را در هراسِ سوختن فرو برده است.  

با این همه ما اینجا هستیم. نمایندگانی که زیر درفش بنیاد دست‌های مهربان، از سوی حامیانی نیک‌اندیش مأموریت یافته‌ایم تا برای این روستا، امید و شادی به ارمغان بیاوریم. به همین خاطر است که وقتی وارد روستا می‌شویم اهالی به سمت ما می‌آیند.

آنها دیگر پرسنل شعبه کرمانشاه را می‌شناسند چراکه از ماه‌ها پیش به این روستا رفت‌وآمد داشته و پیگیر مشکلات این مردم بوده‌اند.

در مسجد روستا همه چیز آماده پذیرایی از مهمانان و مردم وینه است. کمی بعد از ما، پدر مکتب مهربانی، بنیان‌گذار بنیاد دست‌های مهربان دکتر شهرام فرجی به همراه دکتر زهرا یوسفی مدیرعامل دست‌های مهربان و تعدادی دیگر از مدیران بنیاد وارد روستا می‌شوند.

استقبال مردم در نوع خودش جالب توجه است؛ همه دوست داشتند دکتر فرجی و دکتر یوسفی را از نزدیک ببینید. کسانی که سال‌ها برای ن سرپست خانوار و کودکان نیازمند، به خصوص کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه زحمت کشیده‌اند.

 پس از دقایقی، فرماندار کرمانشاه به همراه چند مسئول دیگر نیز به این جمع پیوستند تا با اجرای سرود «ای ایران» توسط دانش‌آموزان روستای وینه‌بهاران، مراسم آغاز به کارِ احداث مدرسه دست‌های مهربان شروع شود.

سپس خانم دکتر زهرا یوسفی ضمن ابراز خوشحالی از حضور در مراسمی که منجر به کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه می‌شود، اولین کلنگ را بر زمین وینه زد تا آغازگر ساخت مدرسه‌ای باشد که قرار است خاستگاه آینده‌ای درخشان برای کودکان این دیار گردد.

بعد از وی، دکتر شهرام فرجی نیز با اعلام خرسندی از حضور در وینه‌بهاران و ایجاد امکان برای کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه و دانش‌آموزان وینه، کلنگ بعدی را بر زمین وینه زد.

پس از آن خانم دکتر رنجبر ریاست سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کرمانشاه با تشکر از بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان، در جایگاه قرار گرفت و کلنگ دیگری بر خاک وینه زد.

سپس آقای رنجبر فرماندار کرمانشاه با بیان اینکه کرمانشاه مدیون دست‌های مهربان است نیز بر خاک وینه کلنگ زد.

بعد از مراسم کلنگ‌زنی روستای وینه‌بهاران شاهد یک سخنرانی تأثیرگذار توسط دکتر یوسفی و یک خبر غیرمنتظره توسط دکتر فرجی بود. جایی که مردم و کودکان وینه چشم در چشم فرماندار و دیگر مسئولین مشکلات خود را بیان کردند و پس از وعده‌های فرماندار، دکتر زهرا یوسفی برخاست و با سخنانی پر از احساس، بغض و اشک را مهمان نی کرد که سال‌هاست تشنه چنین محبت‌هایی هستند.

دکتر یوسفی در سخنان خود که با بغض همراه بود عنوان کرد که تحمل اینکه کودکان وینه‌بهاران و دیگر نقاط ایران از حقوق اولیه‌ی خود محروم هستند برای بنیاد دست‌های مهربان و شخص وی دشوار است و در راستای احقاق حقوق کودکان، هرگز دست از تلاش بر نخواهد داشت. سخنان دکتر یوسفی جمعیت حاضر را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد به‌طوری‌که اشک از چشمان تعدادی از مادران وینه‌بهاران جاری شد.

صحبت‌های دهیار وینه هم قابل تأمل و تأثربرانگیز بود که از مشکلات متعدد این روستا می‌گفت و طوری مدیران بنیاد را خطاب قرار می‌داد که گویی، دست‌های مهربان آخرین امید وینه‌بهاران برای بهبود اوضاع است.

اما درست در پایان مراسم کلنگ‌زنی مدرسه‌ی دست‌های مهربان در وینه‌بهاران، دکتر شهرام فرجی به دهیار وینه و مردمی که اطراف وی حلقه زده بودند مژده داد که اقدامات بنیاد دست‌های مهربان در وینه به همین‌جا ختم نمی‌شود و برای ادامه حمایت از بچه‌های وینه باز هم برنامه‌ریزی خواهد شد.

مراسم ما هم‌زمان با آغاز صدای اذان ظهر به پایان رسید. در حالی که مشغول ترک روستا بودیم نگاهم به مدرسه قدیمی وینه‌بهاران افتاد که دو سال پیش بر اثر زله تخریب شد و پس از آن، کلاس‌های درس این مدرسه در انبار یک غسالخانه برگزار می‌شد تا اینکه بنیاد دست‌های مهربان متوجه موضوع شده و ابتدا با برپایی و تجهیز یک کانکس تحصیلی، کلاس درس دانش‌آموزان وینه را ساماندهی کرد که تا زمان احداث و آماده‌سازی مدرسه دست‌های مهربان در این روستا، به تحصیل خود ادامه دهند.

حالا اما نقطه‌ی شروع ساخت مدرسه‌ای نو و کامل است؛ مدرسه‌ای که آینده‌ی کودکان وینه را رقم خواهد زد.

#کرونان

#کرونا_را_شکست_میدهیم

#بنیاد_نیکوکاری_دستهای_مهربان


بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

 طرح «ک مثل کودک، ک مثل کتاب»

اداره‌ی کل کتابخانه های استان مازندران در یک اقدام خیریه، طرح «ک مثل کودک، ک مثل کتاب» را با اجرای برنامه هایی در بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان ساری آغاز کرد.

به گزارش روابط عمومی خیریه دست‌های مهربان شعبه‌ی ساری،  با حضور مدیرکل کتابخانه های عمومی  استان مازندران، طرح «ک مثل کودک، ک مثل کتاب» با اجرای برنامه هایی توسط کتابداران ساری مانند عروسک گردانی، کتابخوانی، قصه گویی و مسابقات نقاشی ویژه کودکان بی سرپرست و بد سرپرست دست های مهربان برگزار شد.

آرزو ولی پور مدیرکل مدیرکل کتابخانه های عمومی استان، در خصوص این اقدام خیریه اظهار داشت: طرح خودمان را از این مرکز شروع کردیم زیرا باید به این بچه ها که دارای بیماری خاص هستند و یا ازداشتن سرپرست محرومند، بیشترتوجه کرد.

وی افزود: آسیب های اجتماعی و روانی بسیاری این کودکان راتهدید می کند که می توانیم با اقدامات خیریه و با توجه ویژه به آنها ازین آسیب ها جلوگیری کنیم.

وی گفت: ۵۰۰ نسخه کتاب کودک و یک قفسه و تعدادی عروسک با اهداف خیریه، برای این بچه ها که امکان حضور درکتابخانه های عمومی رانداشتند هدیه آوردیم و امیدواریم راهی را با کتاب و کتابخوانی پیش روی آنها بگشائیم که به آینده ای بهتر ختم شود.

ولی پور به اجرای برنامه های خیریه برای این کودکان در این برنامه اشاره کرد و گفت: عمق نگاه های معصومانه این کودکان، عطش شرکت در چنین برنامه هایی را نشان می دهد و خوشحالیم که توانستیم لبخندی بر لبان آنها بنشانیم.

وی ابراز امیدواری کرد: امید است با تعامل با مسئولان این مرکز، اجرای برنامه های خیریه ادامه یابد تا روند تربیتی در پیش گرفته شده برای این گروه از کودکان با برنامه های ویژه کتاب و کتابخوانی، رنگ و بوی بهتری پیدا کند.

 

اهدای لوازم خانگی به خانواده‌ی نیازمند توسط شعبه‌ی ساری

شعبه‌ی ساریِ بنیاد خیریه دست‌های مهربان شعبه ساری، به یکی از خانواده‌های نیازمند تحت پوشش خود، یک دستگاه یخچال فریزر تقدیم کرد.

به گزارش روابط عمومی دست های مهربان شعبه‌ی ساری، در راستای حمایت از مددجویان، پس از بازدید تیم مددکاری شعبه و بررسی کمبودهای خانواده‌ی تحت پوشش، یک دستگاه یخچال فریزر به همراه پوشش یک دستگاه یخچال فریزر  و پک کامل مواد غذایی و بهداشتی به این خانواده‌ی عزیز اهدا شد.

 

حضور دست های مهربان در نمایشگاه یلدا بوستان ملل

به گزارش روابط عمومی بنیاد خیریه دست های مهربان شعبه‌ی ساری، واحد آموزش و توانمندسازی این شعبه با حضور در نمایشگاه یلدا بوستان ملل، محصولات جاجیم شعبه‌ی ساری و دیگر محصولات شعبه را به نمایش گذاشت.

گفتنی است این نمایشگاه که در جزیره‌ی بوستان ملل برپا شد با استقبال خوب مردم از غرفه‌ی خیریه دست‌های مهربان همراه بود.

#کرونان

#کرونا_را_شکست_میدهیم

#بنیاد_نیکوکاری_دستهای_مهربان

*کلیک کن، کار نیک کن*


بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

 

صبح روز چهارشنبه ششم آذر ۹۸ به غرب کشور رسیدیم تا برای کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه اقدام کنیم؛ برای اجرای مراسم کلنگ‌زنیِ مدرسه‌ی روستای وینه‌بهاران.

پس از بازدید از دفتر شعبه کرمانشاه، به سمت وینه‌بهاران حرکت می‌کنیم. جایی که کودکان بی‌سرپرست و دیگران کودکان وینه‌بهاران چشم انتظار ساخته شدن مدرسه ای برای ادامه تحصیل هستند.

دقایقی بعد، از کرمانشاه خارج می‌شویم و به سمت جنوب این استان به راه می‌افتیم. هوای دشت جنوبی کرمانشاه به‌قدری پاک و شفاف است که ریه‌های دودگرفته‌ی ما به خس‌خس می‌افتد و چند دقیقه‌ای طول می‌کشد تا به این هوای تمیز و خنکِ پاییزی عادت کنیم.

پس از گذشتن از چند روستای کوچک و بزرگ، کم‌کم به دامنه‌های کوه «زردلان» می‌رسیم و به محلی نزدیک می‌شویم تا برنامه‌ی کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه و دانش‌آموزان وینه‌بهاران را پیاده کنیم. هر چقدر که پیش می‌رویم آدم احساس می‌کند در حال بازگشت به گذشته است.

انگار وارد تونل زمان می‌شویم و به اعماق تاریخ پا می‌گذاریم. همه چیز اینجا باستانی و بکر است. از کوه‌ها و دره‌ها گرفته تا درختان قدیمی و مراتع بکر.

برای لحظاتی چشم می‌بندم و خود را در هزاران سال پیش تصور می‌کنم تا ببینم نیاکان این سرزمین در آن دوران چگونه زیسته‌اند؟ چگونه سخن گفته‌اند و آداب و فرهنگشان چگونه بوده است؟ تجربه‌ای زیبا و بی‌نظیر که هیچ‌گاه نداشته‌ام.

مسیر مارپیچِ جاده را از میان جنگل‌های بلوط طی می‌کنیم تا به روستایی در دامنه‌های زردلان می‌رسیم؛ یعنی وینه‌بهاران. روستایی که آن را با سه ویژگی می‌شناسند؛ زیبایی، مهمان‌نوازی، محرومیت. روستایی که مردمش پر از لبخند و رنج و کلمه‌اند.

روستایی که در خاک حاصلخیزش هر چیزی که بکارید ثمر می‌دهد اما دستِ سیاهِ محرومیت و بی‌توجهی، این گستره‌ی پر از نعمت را در حصاری از بی‌حاصلی اسیر کرده است.

حصاری که مردمانش را بدون آبِ شرب، جوانانش را بدون شغل، نش را بدون آسایش، کودکان بی‌سرپرست و دانش‌آموزانش را بدون مدرسه و درختانش را در هراسِ سوختن فرو برده است.  

با این همه ما اینجا هستیم. نمایندگانی که زیر درفش بنیاد دست‌های مهربان، از سوی حامیانی نیک‌اندیش مأموریت یافته‌ایم تا برای این روستا، امید و شادی به ارمغان بیاوریم. به همین خاطر است که وقتی وارد روستا می‌شویم اهالی به سمت ما می‌آیند.

آنها دیگر پرسنل شعبه کرمانشاه را می‌شناسند چراکه از ماه‌ها پیش به این روستا رفت‌وآمد داشته و پیگیر مشکلات این مردم بوده‌اند.

در مسجد روستا همه چیز آماده پذیرایی از مهمانان و مردم وینه است. کمی بعد از ما، پدر مکتب مهربانی، بنیان‌گذار بنیاد دست‌های مهربان دکتر شهرام فرجی به همراه دکتر زهرا یوسفی مدیرعامل دست‌های مهربان و تعدادی دیگر از مدیران بنیاد وارد روستا می‌شوند.

استقبال مردم در نوع خودش جالب توجه است؛ همه دوست داشتند دکتر فرجی و دکتر یوسفی را از نزدیک ببینید. کسانی که سال‌ها برای ن سرپست خانوار و کودکان نیازمند، به خصوص کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه زحمت کشیده‌اند.

 پس از دقایقی، فرماندار کرمانشاه به همراه چند مسئول دیگر نیز به این جمع پیوستند تا با اجرای سرود «ای ایران» توسط دانش‌آموزان روستای وینه‌بهاران، مراسم آغاز به کارِ احداث مدرسه دست‌های مهربان شروع شود.

سپس خانم دکتر زهرا یوسفی ضمن ابراز خوشحالی از حضور در مراسمی که منجر به کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه می‌شود، اولین کلنگ را بر زمین وینه زد تا آغازگر ساخت مدرسه‌ای باشد که قرار است خاستگاه آینده‌ای درخشان برای کودکان این دیار گردد.

بعد از وی، دکتر شهرام فرجی نیز با اعلام خرسندی از حضور در وینه‌بهاران و ایجاد امکان برای کمک به کودکان بی‌سرپرست کرمانشاه و دانش‌آموزان وینه، کلنگ بعدی را بر زمین وینه زد.

پس از آن خانم دکتر رنجبر ریاست سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کرمانشاه با تشکر از بنیاد نیکوکاری دست‌های مهربان، در جایگاه قرار گرفت و کلنگ دیگری بر خاک وینه زد.

سپس آقای رنجبر فرماندار کرمانشاه با بیان اینکه کرمانشاه مدیون دست‌های مهربان است نیز بر خاک وینه کلنگ زد.

بعد از مراسم کلنگ‌زنی روستای وینه‌بهاران شاهد یک سخنرانی تأثیرگذار توسط دکتر یوسفی و یک خبر غیرمنتظره توسط دکتر فرجی بود. جایی که مردم و کودکان وینه چشم در چشم فرماندار و دیگر مسئولین مشکلات خود را بیان کردند و پس از وعده‌های فرماندار، دکتر زهرا یوسفی برخاست و با سخنانی پر از احساس، بغض و اشک را مهمان نی کرد که سال‌هاست تشنه چنین محبت‌هایی هستند.

دکتر یوسفی در سخنان خود که با بغض همراه بود عنوان کرد که تحمل اینکه کودکان وینه‌بهاران و دیگر نقاط ایران از حقوق اولیه‌ی خود محروم هستند برای بنیاد دست‌های مهربان و شخص وی دشوار است و در راستای احقاق حقوق کودکان، هرگز دست از تلاش بر نخواهد داشت. سخنان دکتر یوسفی جمعیت حاضر را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد به‌طوری‌که اشک از چشمان تعدادی از مادران وینه‌بهاران جاری شد.

صحبت‌های دهیار وینه هم قابل تأمل و تأثربرانگیز بود که از مشکلات متعدد این روستا می‌گفت و طوری مدیران بنیاد را خطاب قرار می‌داد که گویی، دست‌های مهربان آخرین امید وینه‌بهاران برای بهبود اوضاع است.

اما درست در پایان مراسم کلنگ‌زنی مدرسه‌ی دست‌های مهربان در وینه‌بهاران، دکتر شهرام فرجی به دهیار وینه و مردمی که اطراف وی حلقه زده بودند مژده داد که اقدامات بنیاد دست‌های مهربان در وینه به همین‌جا ختم نمی‌شود و برای ادامه حمایت از بچه‌های وینه باز هم برنامه‌ریزی خواهد شد.

مراسم ما هم‌زمان با آغاز صدای اذان ظهر به پایان رسید. در حالی که مشغول ترک روستا بودیم نگاهم به مدرسه قدیمی وینه‌بهاران افتاد که دو سال پیش بر اثر زله تخریب شد و پس از آن، کلاس‌های درس این مدرسه در انبار یک غسالخانه برگزار می‌شد تا اینکه بنیاد دست‌های مهربان متوجه موضوع شده و ابتدا با برپایی و تجهیز یک کانکس تحصیلی، کلاس درس دانش‌آموزان وینه را ساماندهی کرد که تا زمان احداث و آماده‌سازی مدرسه دست‌های مهربان در این روستا، به تحصیل خود ادامه دهند.

حالا اما نقطه‌ی شروع ساخت مدرسه‌ای نو و کامل است؛ مدرسه‌ای که آینده‌ی کودکان وینه را رقم خواهد زد.

 


بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

نگاهی کوتاه بر حواشی آموزش غیر‌حضوری

در خبرها شنیده‌ایم که مانی هاشمی نوجوان ۱۴ ساله اهل روستای شمشیر از توابع پاوه چند روز پیش در حین کولبری دچار حادثه شد. این نوجوان برای تهیه گوشی هوشمند مدتی است که به کمک مادر رفته تا از پس هزینه بالای گوشی هوشمند برآید. مانی می خواست با کولبری برای خود و خواهرش گوشی هوشمند بخرد. آن ساعتی که مانی برای کولبری استرس دارد، همسن‌ و سال‌های او در خواب و استراحت هستند.

مادر و فرزند کوله‌های بار را به پشت می‌گرفتند و آنها را از مرز می‌گذراندند، ولی در آخرین سفر، مانی دچار حادثه شد. مادر مانی می‌گوید: «مانی از دو سال پیش یعنی از سن ۱۲سالگی من را همراهی می‌کرد. این‌بار به پسرم گفتم که مدرسه‌ها شروع شده و همراهم نیاید، اما مانی قبول نکرد. مانی و خواهرش برای گذران سال تحصیلی باید از «برنامه شاد» استفاده می‌کردند و گوشی هوشمند نداشتند. من هم توان مالی خرید گوشی نداشتم. به همین دلیل، مانی گفت همراهم می‌آید و کار می‌کند تا بتواند برای خودش گوشی هوشمند بخرد. او با بیان اینکه من هر روز برای کولبری به آن‌طرف مرز می‌روم، عنوان می‌کند: «چاره‌ای جز کولبری ندارم. مستأجر هستم، علاوه بر پول اجاره‌خانه سایر هزینه‌های زندگی و بازپرداخت اقساط وامی که به دلیل زله گرفتم هم، هست، به همین دلیل مانی با من همراهی می‌کند. به همه بگویید کولبری شغل نیست، درد و عذاب و رنج است.»

با شیوع ویروس کرونا، زندگی همه مردم جهان با محدودیت‌هایی مواجه شد. این ویروس همه‌گیر روی همه ابعاد زندگی مردم جهان تأثیر گذاشته است. یکی از حوزه هایی که باید به آن توجه بسیاری شود؛ کودکان هستند و مدارس از حساس‌ترین مکان هایی است که باید برای بازگشایی آنها برنامه‌ای دقیق و منظم تعریف شود تا کودکان در کمال سلامتی و آرامش به تحصیل بپردازند. با شروع سال تحصیلی تصمیم بر آن شد که آموزش در مدارس به صورت حضوری و غیر حضوری دنبال شود. در پی این تصمیم، بسیاری از کودکان شرایط لازم جهت آموزش غیر حضوری را ندارند، کودکانی چون مانی هاشمی، که برای تهیه گوشی هوشمند به کار روی آورده‌اند و جان خود را به خطر انداخته تا بتوانند در کلاس‌های مجازی حاضر و به تحصیل خود ادامه دهند.

صدها کودک مانند مانی هستند که به دلیل مسائل مالی نمی‌توانند از برنامه شاد و گوشی‌های همراه برای درس خواندن استفاده کنند. موضوعی که مطرح می‌شود این است؛ زمانی که دولتمردان برای تحصیل و مدرسه رفتن کودکان برنامه‌ریزی می‌کنند؛ آیا پاسخگوی مشکلات مالی و اتفاق‌هایی چون حادثه سقوط مانی هستند؟!

#بنیاد_نیکوکاری_دستهای_مهربان


بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

 فال گلناز

دخترک کنار ورودی مترو نشسته بود و چسب زخم و فال حافظ می‌فروخت. سعی می کرد خود را در سایه علامت متروی دروازه دولت جای دهد. نزدیکش شدم. هر روز او را می دیدم که همینجا نشسته بود. باهم رفیق شده بودیم. گاهی از خستگی زیاد سرش را به دیوار تکیه می داد و چشمانش را می بست. به خاطر نزدیک بودن به مهر ماه برایم سوال شد که مدرسه‌اش چه می‌شود؟! باید از زمان کاریش سر در می آوردم. به هر روز دیدنش و لبخندهایی که بینمان رد و بدل می شد عادت کرده بودم. نزدیک‌تر رفتم؛ کنارش نشستم و سرم را به دیوار تکیه دادم. شبیه زمان‌هایی که خودش این کار را می‌کند. نگاهم کرد؛ گفت: «خاله امروز انگار مثل من خسته‌ای». به چشمان زیبایش نگاه کردم، لبخند زدم؛ گفتم:«از کجا فهمیدی؟» گفت:«من وقتی خیلی خسته می شوم به دیوار تکیه می دهم و چشمم را برای مدتی می بندم و … » بقیه حرفش را خورد. گفتم: «حرفت را تمام کن. چشمانت را می بندی و… » با ذوق و شوق کودکانه اش ادامه داد:«بعد خودم را با لباس نو، در مدرسه بین دوستانم تصور می کنم، که با هم شعر می خوانیم»… سپس به گوشه ای زل زد و زیر لب شعری کودکانه را زمزمه کرد.

زمان را مناسب دیدم و پرسیدم:«برای مدرسه حاضر شده‌ای؟ وسیله خریده‌ای؟ کیف، کتاب، روپوش»

نگاهش غمگین‌تر شد. گفت :«امسال به مدرسه نمی روم؛ مادرم گفته خواندن و نوشتن برایم کافیست؛ باید کار کنم تا پول داشته باشیم ؛ برای مدرسه پول نداریم. ولی من….» باز هم حرفش را خورد. گفتم :«خودت دوست داری بروی؟» سرش را به نشانه تایید تکان داد. نگاهش کردم و گفتم:«تو به مدرسه می‌روی قول می دهم.»

باید کاری می‌کردم. نمی توانستم دست روی دست بگذارم و شاهد ترک تحصیل گلناز باشم. نباید اجازه می‌دادم فال زندگی گلناز سرنوشت تلخی را برای او رقم بزند. باید کاری می‌کردم که رویاهای گلناز به حقیقت بپیوندد؛ رویاهایی که هر بچه باید آنها را با لبخند و امید تصور کند و با انگیزه و اشتیاق دنبالشان برود. باید هرچقدر در توانم بود برای رسیدن گلناز به آرزویش که فقط و فقط رفتن به مدرسه بود کمک می‌کردم. یادم افتاد که یکی از دوستانم در یک بنیاد خیریه کار می‌کند و می‌دانستم هر سال به دانش آموزان نیازمند، کمک‌هزینه‌ و لوازم مدرسه می‌رسانند؛ از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختم. فردای همان روز گلناز را به دوستم معرفی کردم تا امید را به او  هدیه کنم. تا او هم مثل بچه‌های دیگر، با همان لبخند شیرین و صدای زیبا، با همکلاسی‌هایش شعر بخواند و آینده‌ی خود را بسازد.

 

#بنیاد_نیکوکاری_دستهای_مهربان

نویسنده: عاطفه قِلیایی



بنیاد نیکوکاری دست های مهربان

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

abbas572 موسسه علمی - تحقیقاتی چشم انداز هزاره سوم ملل (GIS-RS-Google earth -GPS-iT-Matematic-Statistics) بزرگترین مرکز دانلود علمی آموزشی 52437761 نقاشی ساختمان Tiffany آرایش صورت ، آرایش زیبای ، مدل ابرو ، gostareh ۲۰ سالگی mazhabi123